کسی چه میداند امروز چند بار فرو ریختم ...
از دیدن کسی که ...
تنها لباسش شبیه "تـــــو" بود !!!
کسی چه میداند امروز چند بار فرو ریختم ...
از دیدن کسی که ...
تنها لباسش شبیه "تـــــو" بود !!!
گاهی هوس میکنم
در آغوشت حل شوم ! با همه ی سردیت ، ...
برایم گرمترین حس دنیایی !!!
هیچ وقت زنها را دست کم نگیرید
تنها موجوداتی هستند
که بچه را تبدیل به مرد
و مرد را تبدیل به بچه می کنند !!!
ترسید، می دانم ترسید
از متنی که نوشته بودم/ نه برای او ، یا برای او!!!
ترسید معتاد بودنش شوم
ترسید جان نثار ِ واژه هایش شوم
و چونان بُتی، پرستشش کنم...
هیــــــــــــ وااای.....بر من که چون همیشه عاشقانه نوشتم
هـیــــــــــــ وااای ....بر او که بی دلیل ترسید از نگاه ِ واژه هایم.
بی هوا نوشتم، به هوای کسی ...
دلگیرم از مرغ هایی که دانه خوردنشان پیش ما بود؛
و حالا برای دیگران تخم می گذارند؛
ولی می دانم روزی؛
بوی کباب شدنشان به مشامم می رسد ...!
خوشحالم !!!
آنقدر که نمی دانم....
کدام یک از درد هایم را فراموش کرده ام !
برفــــــ باشد !
باران ..
یا آفتاب ..
چتر نمی خواهمــــــــ !
بگو معنی لغاتــــــ را …
از نــو بنویسنــــــد ..!
“ امنیتـــــــ ”
حصار دستــــــهای تــو ستـــــــ
روزی می رسد ...
که دلت برای هیچ کس به اندازه من تنگ نخواهد شد...
برای نگاه کردنم خندیدنم , اذیت کردنم ...
برای تمام لحظاتی که در کنارم داشتی ...
روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود..
من می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد!
دلم ...
به عظمت باران برایت دلتنگی می کند !
امروز عجیب
بی واژه ، بی حصار می خواهمت !!!
تعداد صفحات : 2